ما همان متن کتابیم
که ز مطلب خارج و در حاشیه افتاده ایم
ما همان اشعار نغزیم
که غلط خوانده شد و از قافیه افتاده ایم
ما همان بینای کوریم
در گریز از چاله ها ، حالا به چاه افتاده ایم
ما همان شبگرد مَستیم
راه خویش گم کرده و و در کوره راه افتاده ایم
ما همان فرهاد به کوهیم
بیستون ها کنده و حالا ز پا افتاده ایم
ما همان سرو بلندیم
که چنین خشکیده و در بیشه زار افتاده ایم
ما همان اُشتر لنگیم
قافله رفته و ما تازه به راه افتاده ایم
ما همان ماهی در آبیم
که در این تنگ بلور از بخت زار افتاده ایم
***
بسی هشدار دادیم هر کسان را ما ز دام
غافل از آنکه خود ما هم به دام افتاده ایم !
درباره این سایت